
با سلام
در این وبلاگ ایجاد کار و پروژه برای نویسنده ها به شیوۀ خودشون برای کسب درآمدزایی و تخصصی که دارند می باشد....
یعنی هر کس هر تخصص و هنری ..داره در این وبلاگ به اشتراک بگذاره و ایمیل و راه های تماسش هم برای کسب درآمد بزاره تا کاربران اگه کاری در این زمینه داشتند با نویسنده و کارمندان این وبلاگ هماهنگی کنند
نویسنده ها نمونه کارهاشون در هر موقع خواستند بزارند یا ایجاد موضوع و نمونه کار در زمینه ایی یا ایجاد پروژه که در قسمت موضوعات (ایجاد پروژه) توضیح ایجاد پروژه هست که هر تخصصی دارند...
ایجاد موضوع و برچسب هم خود نویسنده می تونه ایجاد کنه
برای نویسندگی و کار در این وبلاگ و تبادل لینک خبر بدید
و آدرس وبتون رو هم حتما بفرستید
برای ثبت سفارش و هماهنگی مورد نظر با نویسنده های وب هماهنگی کنید:))
برای ارتباط و ثبت سفارش در قسمت موضوعات "فرم تماس و ثبت سفارش" رو بزنید و آپلود کنید فایلتون رو به فرم تماس بفرستید تا به ایمیل بیاد و سفارش شما انجام بشه (هر نویسندۀ این وب خواست می تونه این ابزار تماس برای ثبت سفارش خودش از سایت پارس تولز بگیره و در قسمت موضوعات بزاره یعنی کافیه فقط ایمیل خودش رو به ابزار بده تا به هر کس خصوصی خواستند سفارش بدند برای هر نویسنده این وب به ایمیل شخصیش سفارش مورد نظر بیاد) یا راه هایی ارتباطی خودش هر نویسنده برای ثبت سفارش کاربر بده ....
آدرس پروفایل وب:
http://creatework.blogfa.com/profile
سلام.
چند وقتیه همش درمورد کودکان کار میشنوم یا میبینم نمیدونم یه حس شدیدی به اعماق قلبم فشار میاره ،این احساس امشب نزاشت که بخوابم.
دیروز تو اینستا یه فرد سیاسی چندتا بچه کار رو برده بود یه رستوران با کلاس تا بهشون شام بدن براشون برنامه کودکانه اجرا کنن.
نمیدونم انگار یه جور شرم و غمی تو چشماشون دیده میشد میخواستن خیلی مودب باشن سر میزها مرتب نشسته بودن و سعی میکردن خوشحال باشن😢
وقتی این صحنه ها رو دیدم داشتم به این فکر میکردم که این بچه ها شاید برای لحظاتی شاد بشن اما فردا صبحش که افتاب میزنه و یه طلوع غم بار دیگه رو میبینن بیشتر دلشون میگیره انگار تو خماری دیشب گم میشن مثل اینکه باور نمیکنن که واقعی بوده و تلخی روزشون بیشتر به کامشون میاد.
من براشون کامنت گذاشتم که بهتره بهشون ماهیگیری یاد داد تا ماهی .
حالا غم بزرگی داره بهم فشار میاره اخه بچه ها خیلی مهربونن خیلی زود شاد میشن خیلی سریع هم ناراحت میشن،
اخه عمق شادی و غم بچه ها خیلی زیاده زیادتر از عمیق ترین چاههای نفت!😐
هیچ وقت شدت شادی و غم بچگیم رو یادم نمیره .دردها برام جانکاه بود ،انگار جان انسان هنوز نزدیکتره به همه چیز و همه ی احساسات.
وقتی به دخترم محبت میکنم میبینم که چقدر خوشحال میشه چه برقی میزنه چشماش و وقتی غمگین میشه سقوط چشماش به گودال زیرش و شل شدن لبهاش درد دنیا رو با خودش داره.
این درد نزاشت بخوابم درد کودکان تنها ،درد کودکانی که تو گرما ،تو دود ماشینا،زیر نگاه مریض خیلیها ،تو خیابون دنبال گدایی میرن.😭
درد ،درد انسانیته، درد اون کسی که خدا اشرف مخلوقاتش کرده و بیتوجه از کنار همه چیز میگذره ،البته از ادمی که مانند قاطری که روی چشماش رو بستن تا نبینه و افسارش به دست نفسشه نمیشه انتظار داشت اطرافش رو ببینه اون ادم چشمش بسته و کوره فقط به هر طرف هوا و هوس فرمان بده میره.
با خودم فکر گردم اگر تا استخونم هم از این درد بسوزه اگر سیلی به صورتم هم بزنم و بگم الهی بمیرم براتون به حال اونها هیچ فرقی نمیکنه.
حالا کاری که از دست من میاد اینه که بیام و اینجا راجع به این کودکان مطلب بزارم و انشاالله از دردهاشون و راههای نجات این بچه ها بنویسم و امیدوارم شمایی که این متن رو میخونید بیاید و کمک کنید شما هم نظراتتون و راه حل هاتون برای ساماندهی این کودکان معصوم رو بنویسید و به خودتون کمک کنید .
مطمئن باشید وقتی میخواید به کسی کمک کنید اول دارید به خودتون کمک میکنید.
نجات این بچه ها هم به ایده و نظر و راه حل خوب و مناسب نیاز داره 🌼🌻🌼و هم به منبع مالی که قطعا وقتی نیت کمک خالص باشه بقیه چیزها خودش جور میشه به امید خدا .
یا حق 💚
برچسبها: کودکان کار , درد فقر , درد بی کسی